مقبرهای شگفتانگیز برای نیوتن
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۳۳۰۴۵
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، شش دهه پس از درگذشت یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان کل تاریخ و یک شخصیت مهم در انقلاب علمی یعنی آیزاک نیوتن، برنامهی ساخت یک مقبرهی یادبود برای او چیده شد. پروژهای که اگر به ثمر مینشست میتوانست یکی از شگفتیهای ساختهی دست بشر باشد، اما هیچگاه ساخته نشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال ۱۷۸۴، تنها ۶۰ سال پس از درگذشت دانشمند فقید یک معمار فرانسوی با نام اتین لوئیس بولِی (Étienne-Louis Boullée) طرحهای اولیه مقبرهای متفاوت و منحصربهفرد برای نیوتن را کشید.
لوئیس بولِی، نظم، تقارن و تنوع را قوانین طلایی معماری میدانست. او تعدادی خانه خصوصی از سالهای ۱۷۶۲ تا ۱۷۷۸ طراحی کرد، اگرچه بیشتر آنها دیگر وجود ندارند. از معماریهای باقی ماندهی قابل توجه او تا عصر مدرن میتوان به هتل د برونوی (Hôtel de Brunoy) که در سال ۱۹۳۰ تخریب شد و هتل الکساندر (Hôtel Alexandre) اشاره کرد. هر دوی آنها در پاریس هستند. او و کلود نیکولا لدوکس (Claude Nicolas Ledoux) از تاثیرگذارترین چهرههای معماری نئوکلاسیک فرانسه بود.
از نظر بولی، نظم، تقارن و تنوع قوانین طلایی معماری بودند و این باورها را در مقبره یادبودی که برای نیوتن طراحی کرده نیز میتوان مشاهده کرد.
سنوتاف نیوتن چه ویژگیهایی دارد؟
مقبره یا سنوتاف (cenotaph) نیوتن قرار بود یادبودی ابدی برای این دانشمند بزرگ باشد و اگر ساخته میشد میتوانست تبدیل به یکی از بلندترین سازههای ساخت دست بشر شود که حتی از هرم جیزه نیز بزرگتر است.
سنوتاف به یک بنای یادبود برای بزرگداشت شخصیتی گفته میشود که در جای دیگری به خاک سپرده شده است.
سنوتافی که برای نیوتن طراحی شد یک کرهی ۵۰۰ فوتی (۱۵۰ متری) بود که در مقایسه با هرم بزرگ جیزه با ارتفاع ۱۳۹ متر، ۱۱ متر بلندتر است.
بخش بیرونی سنوتاف ساختاری کروی شکل و بزرگ دارد که با سه طبقه با سطوح متحدالمرکز احاطه شده و روی هر بخش حلقهای از درختان سرو دیده میشوند که به دقت هرس شدهاند که نمایانگر سنتهای عزاداری در دوران یونان و رم باستان هستند. مجموعهای گسترده از پلهها به سمت ورودی گنبدی شکل در طبقه پایینی میرود و یک درگاه کوچک نیز در بالای نمای طبقه دوم دیده میشود.
فضای داخلی این کره، حفره بزرگی را نشان میدهد که از یک تودهی کروی تشکیل شده و در پایین آن، پلهها به یک مقبره منتهی میشوند که در برابر معماری کل سازه، کوچک به نظر میرسد. روی سطح کره حفرههای کوچکی وجود دارد که امکان ورود نور به فضای داخلی تاریک سازه را میدهد. در طول روز سقف این سازه با ورود بارقههای کوچک نور از حفرههای کوچکی که آرایش آنها با مکان سیارات و صورتهای فلکی مطابقت دارد شبیه به آسمانی پر از ستاره میشود. هنگام شب نیز نور یک منبع نور بزرگ در نقطه مرکزی به این سازه نور میبخشید.
تمامی طراحیها به رنگ سیاه و سفید انجام شده و از روشهای سایهاندازی برای تولید سایه به کار برده شده است تا بر تضاد بین دوگانگی روشنایی و تاریکی تاکید شود. طرح پیشنهادی تزئینات بسیار کمی دارد و به جز یک قرنیز در بالای طبقه اول موارد دیگری به چشم نمیخورند. دیوارهای خالی و فضای عاری از تزئینات، احساس غم را القا میکنند.
شکل عظیم و کروی این سازه الهام گرفته از مطالعه خود بولی به نان «نظریه اجسام» است که در آن ادعا میکند که زیباترین و کاملترین جسم طبیعی یک کره است.
از نظر بولی، کره بیانگر کمال و عظمت است که درجاتی از نور را در سطح منحنی خود ایجاد میکند. سنوتاف نیوتن شمایل یک حجم کروی مدفون را متصور میشود.
اگرچه این بنای یادبود هیچگاه به مرحلهی اجرا نرسید، اما ظهور فناوریهای جدید به ساخت آن دستکم در جهانی دیگر کمک کرد. چند سال قبل شرکت لیندن لب (Linden Lab) از نسخهی واقعیت مجازی سنوتاف نیوتن رونمایی کرد.
واقعیت مجازی این شرکت راه مناسبی برای زنده کردن آثار محقق نشدهی معماری ارائه کرده است. به گفتهی مدیر این شرکت، ساخت چنین بنایی در واقعیت به تلاش زیادی نیاز داشت و مهندسی آن کار قابل توجهی خواهد بود، اما واقعیت مجازی کار را آسانتر کرده است.
آنها برای شروع از اسکن با وضوح بالای نقشههای معماری بولی استفاده کردند و آنها را در نرمافزاری با استفاده از مدلسازی سهبعدی بازسازی کردند.در حالی که نمای بیرونی این طرح از نظر ابعاد گسترده است نمای داخلی آن از نظر مکانیکی پیچیده است.
از آنجا که گشت و گذار در این فضای بزرگ مجازی ممکن است زمان زیادی ببرد، مهندسان قابلیت تلهپورت را نیز به عنوان راهی سریع برای جابهجایی در بخشهای مختلف به آن افزودند.
سنوتاف نیوتن که در صورت ساخت میتوانست یکی از شگفتیهای جهان از نظر معماری باشد اکنون تنها در جهانی مجازی قابل رویت است و این دانشمند بزرگ اکنون در کلیسای "وستمینسر" (Westminster) لندن در کنار چارلز داروین آرام گرفته است.
منبع: ایسنا/ فرادید
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: نیوتن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۳۳۰۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفتانگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد ترابنژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامیداشت هفته مقام معلم، گپوگفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم میخوانیم:
آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح میدهید؟
کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد ترابنژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.
ایشان در دهه چهل معلم میشود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کارهایی انجام میدهد که خیلی شگفتانگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی میرود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگوها فراوان و تشویقها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.
درباره این زندگی جهادی و فعالیتهای این معلم شهید بیشتر توضیح میدهید؟
یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا میکند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم میکند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد میرود و یک گروه تشکیل میدهد و جلساتی را پای تدریس استاد مینشیند.
کتابهایی را میخواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفهای عمل میکند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق میفرستند و این فرد هم تا انتها جلو میرود، به گونهای که برایش مشکلاتی هم ایجاد میشود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهههای دشمن میرفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی میرسد که ساواک مطلع میشود.
چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟
بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعتها از طرف ساواک شروع میشود؛ اذیتها، بازداشتها، احضارها و بازجوییها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیتها یک معلم است و با اولین خاطرهای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ میدهد، نشان میدهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.
نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟
تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که میگوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید ترابنژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسهای که معلمش بود و در دوردست و در روستاهای دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر میرفت و از رودخانه عبور میکرد. خیلی سختی میکشید؛ به گونهای که یک بار گرفتار سیلاب میشود و تا آستانه مرگ پیش میرود و مدتها بابت این قضیه بیمار میشود، اما باز همچنان با عشق ادامه میدهد.
اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکلهای دیگر در رفتار و منشش بروز میدهد؟
در آن مدرسهای که ایشان مدیر میشود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش میکردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس میکرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد میکرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانوادهها صحبت میکرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.
اتفاق شیرینی که رخ میدهد این است که یکی از همین بچهها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمیداده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه میآید و بعد معلم میشود و مدیر میشود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه میشود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.
این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟
نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیتها باز هم احساس میکند که این کار کم است و باید عمیقتر و ریشهایتر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس میکند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.
او آنقدر در این مدرسه زیبا کار میکند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح میدهند بچههای خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی میکند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلمها کار میکند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او میشود.
ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟
بله. آوازه فعالیتهای محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس میرسد و یک روز اتفاقاً تشریف میبرند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوانهایی که با او فعالیت میکردند، جلسه میگذارند و گفتگو میکنند و گزارش میگیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت میکرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیزهایی میشنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه میشود.
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح میدهید؟
همه این فعالیتها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کارهای جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج میکند و به روستاها میروند وکارهای عمرانی برای نیازمندان انجام میدهند.
از ماجرای شهادت این شهید هم میگویید؟
شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگیاش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلمهاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری میکنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و میداند رزمندههایی که در جبههها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام میدهد.
مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار میزند و تعطیلات خودش را اختصاص میدهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه میاندازد و وارد جبهه آبادان میشود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران میکند و محمد به شهادت میرسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروههای جهادی الگوست، برای معلمهای جوانی که میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.
او و معلمهایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بودهاند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسهای است که باید ایفای نقش کند.
انتهای پیام/